کد مطلب:26183
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:45
چرا غربي ها اسلام را كمتر پذيرفتند؟
در اينكه چرا غربيها اسلام را كمتر پذيرفتند دلايلي وجود دارد ولي واقع مطلب ا ين است كه مربوط كردن مسيله به خشونت دروغين كه به اسلام نسبت داده اند تبليغات ناجوان مردانه اي بيش نيست ، لذا لازم است به چند نكته پاسخ داده شود : 1- آيا اسلام دين خشونت است ؟2- آيا غربيها از اسلام پذيرش فرهنگ و علم نداشته اند؟3- علت اينكه غربيها كمتر اسلام را به عنوان يك دين پذيرفته اند چيست ؟ ( البته منظور پذيرش عمومي و گسترده است والاراجع به سوال اول گوستاولوبون فرانسوي مي گويد : تمام آساني و سهولت بي نظير اسلام روي همين توحيد خالص است و رمز پيشرفت اسلام نيز در همان سهولت و آساني آن بوده است ، آن تناقضات و پيچيدگي هايي كه قالباً در ساير كيش ها و آيين هاي ديگر ديده مي شود در دين اسلام جود ندارد،همين صاف و سادگي اسلام و دستورات داد و دهش آن كمك زيادي به پيشرفت اين دين در جهان نموده و به همين خاطراست كه ملت هاي زيادي از مسيحيان را مي بينيم كه دين اسلام را مي پذيرند و آن را بر مسيحيت ترجيح مي دهند، مصريان كه در زمان امپراطوران قسطنطنيه مسيحي بودند و به محض آشنا شدن با اصول اسلام يكباره مسلمان شدند و به همين سبب است كه هر ملتي مسلمان شد دوباره زير بار دين نصرانيت نخواهد رفت ، خواه پيروز شوند و يا شكست بخورند، زور وشمشير موجب پيشرفت قرآن نگشت زيرا رسم اعراب اين بود كه هركجا را فتح مي كردند مردم آن جا را در دين خود آزادمي گذاردند و اينكه مردم مسيحي از دين خود دست بر مي داشتند و به دين اسلام مي گرويدند و زبان عرب را بر زبان مادري خود بر مي گزيدند بدان جهت بود كه عدل و داد كه از آن عربهاي فاتح مي ديدند مانندش را از زمامداران پيشين خود نديده بودند ) ) روبرتسون مي گويد : ( ( تنها مسلمانان هستند كه با عقيده محكمي كه نسبت به دين خو دارند يك روح سازگاري و تسامحي نيز نسبت به اديان ديگر در آنها هست ) ) در كتاب جنگهاي صليبي مي نويسد : ( ( همان قرآني كه دستور جهاد داده است نسبت به اديان ديگر سهل انگاري و مسامحه كرده است ، هنگامي كه مسلمانان بيت المقدس را فتح كردند هيچ گونه آزاري به مسيحيان نرساندند ولي برعكس هنگامي كه نصاري ها اين شهر را گرفتند با كمال بي رحمي مسلمانان را قتل و عام كردندن و يهود نيز وقتي به آنجا آمدند بي باكانه همه راسوزاندند .) ) وي در كتاب ديگر خود به نام فرمذهبي شرق مي گويد : ( ( بايد اقرار كنم كه اين سازش و احترام متقابل به ا ديان را كه نشانه رحم و مروت ، انساني است ملتهاي مسيحي مذهب ازمسلمانان ياد گرفته اند .) ) ، ( تحليل و نقد پلوراليسم ديني - علي رباني گلپايگاني ). جنگهاي پيامبر هم هيچ يك جنبه خشونت طلبي و بي رحمي نداشته بلكه يا به سبب فتنه و نقض عهد طرف مقابل بود.مانند جنگ با بني قنيقاع در مدينه و جنگ با مشركان و فتح كمه كه به سبب نقض عهد قريش در صلح حديبيه روي داد.يا براي جلوگيري از تجاوز بود مانند جنگ احد و خندق و يا قصاص و معامله به مثل بود يا به سبب محاصره اقتصادي بود، مثل جنگ بدر و يا پشگيري از تجاوز و جنگ بزرگتر بود مانند : تجاوزهاي پراكنده عمال روم و امپراطوري روم و همچنين ايران وعوامل آنان در سر حدات و جنگ تبوك ، حتي روميان سفير پيامبر را كشتند .) ) جورح سيل انگليسي مي گويد : ( ( آنها كه مي پندارند اين شريعت اسلام با زور شمشير پيش رفته است ، خيانت و خدعه بزرگي مرتكب شده اند .) ) آرنولد مي گويد : ( ( پيروزي اسلام عمدتاً بدون شمشير بود و جز در موارد كمي متوسل به شمشير شده است . ) ) در اين جا بد نيست نمونه اي از اخلاق جنگي پيامبر اسلام ( ص ) را نقل كنيم . رفتار اخلاقي و عاطفي ايشان در جنگ بادشمنان كينه توز بسيار عجيب است از جمله : 1- در جنگ حنين نه فقط اكثريت را بخشيد و اموال و اسيرانشان را برگرداند بلكه مالك بن عوف رهبر هوازن را نيز عفو كردو صد اشتر به او داد و بعد از اينكه مالك اسلام آورد پيامبر او را به رهبري مسلمانان هوازن و بني سعد كه به نوشته ابي هاشم شش هزار نفر بودند گمارد و بني سعد را بخشيد.2- در فتح مكه قريش دشمنان 21 ساله پيامبر كه اسير شده بودند، برخي از مسلمانان مانند سعد بن عباده فرياد اليوم يوم الملحمد سر دادند فرموده بگوييد اليوم يو المرحمه و در برابر چشمان وحشت زده مردم مكر و سران جنگ افروز فرمودبرويد همه آزاد هستيد.3- در جنگ خيبر وقتي به او پيشنهاد شد كه راه آب را به قلعه يهوديان ببندد يا آب مشروب آنان را مسموم كند به شدت مخالفت فرمود و القا سم در شهر دشمنان و به طور كلي در همه جا را نهي كرد.4- اسود راعي با گله گوسفندان يهوديان خيبر و به هنگام محاصره خيبر مسلمان و پناهنده شد و پيامبر فرمود گوسفندان امانت يهود پيش شما است هر چند در حال جنگيم ولي بايد آنها برگردانده شود آن هم در مقابل صدها سرباز گرسنه ) ) 5- در جنگ خندق پس از مرگ عمروبن عبدود به دست علي ( ع ) نوفل ابن عبدالله سردار ديگر مشركان به خندق پرت شد و ابوسفيان از ترس تلافي پيامبر ( ص ) و مثله شدن جسد او به جاي جسد حمزه مبلغ ده هزار دينار يا درهم برايش فرستادتا جسد او را برگرداند اما پيامبر هم پول وهم جسد را برگرداند و فرمود ( ( ما پول مرده نمي خوريم ) ). 6- وقتي در جنگ احد كه دندان رسول خدا شكسته شد و جراحات متعدد و فراواني بر پيكر نازنين حضرت وارد شد به حضرت گفتند دشمنان را لعن كنند، حضرت فرمود : ( ( اني لم ابعث لعاناً ولكن بعثت داعيا و رحمهً ) ) من به عنوان بدگو و نفرين كننده مبعوث نشدم بلكه عنوان دعوت كننده و هدايت گر و صاحب رحمت مبعوث شده ام ، سپس دست به آسمان بلند كردو گفت : خدايا! اين قوم را هدايت كن زيرا كه كوته نظر و نادانند .) ) از اين گونه وقايع كه دال بر عطوفت و مهرباني و منطق دين مبين اسلام است در تاريخ اسلام بي شمار است . ( براي اطلاعبيشتر ر.ك به : تاريخ تحليلي و سياسي اسلام - علي اكبر حسني ) اما راجع به پرسش دوم كه آيا غربيها از اسلام و مسلمانان پذيرش فرهنگ و علم داشته اند يا خير؟ پاسخ بسيار روشن است ، چه از نظر علوم انساني و اخلاقي و چه علوم تجربي آنان تاثيرپذيري فراواني از اسلام داشته اند، به عنوان مثال كشف مسيله گردش خون كه به اسم هاروي انگليسي ثبت گرديده مربوط به مسلمانان است ، زيرا ابن نفيس متولد 1210 ميلادي اولين كسي بود كه انديشه گردش خون را پرورد او اين انديشه را چهارصد سال قبل از هاروي انگليسي و بيش از سيصد سال قبل از زروت اسپانيايي اثبات كرده بود مردي كه درباره او گفته مي شود روي زمين نظير نداشت و از ابن سينا گذشته ديگرهمطراز او نيامد ) ) از نظر آداب اجتماعي و بهداشتي نيز غرب قبل از اسلام چندان نمودي نداشت. براي اطلاع بيشتر ر.ك به : فرهنگ اسلام در اروپا، دكتر زيگريد هونكه - ترجمه مرتضي رهباني. اما پاسخ پرسش سوم كه با وجود اين همه درخشاني در تعاليم اسلامي چرا در گذشته اسلام كمتر در غرب گسترش پيداكرد .به نظر ما بايد گفت اسلام كه از مشرق زمين متولد شد روز به روز گسترش يافت و به سمت جنوب و شمال و غرب عالم پيش رفت ولي در آنجا ظهور اسلام مصادف با قرون وسطاي غرب و ديكتاتوري ديني مسيحي در مغرب زمين ( سال 600ميلادي به بعد ) بود و مردم تحت ديكتاتوري ديني كشيشان و راههاي خشك مغز بودند، آن سخت گيري و فشار و اختناق و ازآن بدتر تحريف و بد جلوه دادن عمدي اسلام مانع از ورود فرهنگ و دستورات و تعاليم اسلام به غرب شد گرچه هر جاروزنه اي باز شد موجب مسلمان شدن عده زيادي مي گشت و بسياري از بازرگانان و جهان گردان غرب توانستند از اين آيين اطلاع يافته و مسلمان شوند ولي با اين وجود گسترش و نفوذ عمومي و همه جانبه ممكن نبود، از طرفي آن سخت گيريهاي قرون وسطاي مسيحيت ، مردم را از دين آزرده و گريزان كرده بود به مشكلي كه در قرن 16 ميلادي منجر به انقلاب عليه حضور دين در جامعه ( رنسانس ) گرديد البته به چند عامل مهم ديگر هم بايد، اشاره كرد : الف ) فاصله گرفتن خود مسلمانان از اسلام اصيل و نفوذ خرافات در عقايد مسلمين و حركت فضايل اخلاقي و رسوخ اوصاف رذيله درميان اقشار مسلمين است. ب ) فرقه گرايي و تفرقه و جدايي ميان مسلمين ج ) فساد تدريجي حكام و فاصله گرفتن آنها از دين د ) تبليغات و دشمني حكام غربي با اسلام ، غرب از همان زماني كه دولت اسلام در اندلس و نواحي جنوبي اروپا تاسيس شد به دشمني با اسلام و مسلمين برخاست و به طرز وحشيانه اي تشكيلات اسلامي را در هم كوبيد .در جنگ هاي صليبي نيزتهاجمات وسيعي را بر عليه مسلمانان ترتيب داد و پس از آن غرب كه از اقتدار دولت عثماني به شدت متوحش شده بود باايجاد دسيسه ها و ترتيب دادن توطيه هايي به تجزيه اين دولت قدرتمند پرداخت و موجبات فروپاشي آن را فراهم ساخت وپس از آن به منظور بدست آوردن مواد خام براي كارخانجات صنعتي و تامين بازار محصولات خود به سرزمين هاي غني وسرشار اسلامي چشم دوخت كه در اولين قدم چون نيروهاي معنوي و قدرت هاي مذهبي را در راه خود مي ديد براي كوبيدن آنها تهاجم فرهنگي وسيعي را بر عليه اين سرزمين ها ترتيب داد و فرهنگ فساد و فحشا توسط ايادي استعمار و استكبار دربين ملت هاي مسلمان ترويج گرديد .فرهنگ مصرف زدگي روز به روز همت هاي مصمم را در مرداب وابستگي فرو برد، سلطه سياسي استكبار بوسيله حكومت هاي دست نشانده و خودكامه در نقاط مسلمان نشين تثبيت گرديد و بدين گونه استعمارگران سرزميهاي مسلمان را قطعه قطعه كرده و در تمام ابعاد، بر آنها سلطه يافتند و چون مردمان اين نواحي با عقيده مذهبي پيوندي ناگسستني داشتند ...از طريق ديگري وارد شدند و آن اين كه جنبه هاي ظاهري و تشريفاتي مذهبي را حفظ كردند وتعاليم اساسي را كه موجوديت دين بدان وابسته است از دين گرفتند و بين مسايل سياسي و اجتماعي از يك سو و مذهب ازسوي ديگر انفكاك ايجاد كردند ...و دروازه هاي خود را به سوي مهاجمين غربي گشودند و تسليم فرهنگ غرب شدند.;
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.